بزرگترین وبلاگ تخصصی ، تفریحی ایرانیان

بزرگترین وبلاگ تخصصی ، آموزشی و تفریحی ایرانیان

بزرگترین وبلاگ تخصصی ، تفریحی ایرانیان

بزرگترین وبلاگ تخصصی ، آموزشی و تفریحی ایرانیان

ای عشق

کاشکی تاریکی می رفت فردا می شد
صبح می شد چشمون تو پیدا می شد
لب های ناز تو با قصهء عشق
مثل گلهای بهاری وا می شد


تا دلم شکوه رو آغاز می کنه
دیگه اشکم واسه من ناز می کنه


یادته قول دادی پیشم می مونی
قصه ی عشق زیر گوشم می خونی
نمی دونست دل واموندهء من
که تو رسم بی وفایی می دونی


تا دلم شکوه رو آغاز می کنه
دیگه اشکم واسه من ناز می کنه


هنوز از عشق تو لبریزه تنم
عاشق چشمون ناز تو منم
نمی دونم چرا من هم مثل تو
نمی تونم زیر قولم بزنم


تا دلم شکوه رو آغاز می کنه
دیگه اشکم واسه من ناز می کنه

--------------------------------------------------

بمان بمان

بمان برای من بمان دو چشمت آسمان من
ببین ترانه ی وفا نشسته بر لبان من
بیا که جز تو بی وفا ندارم آرزو به سر
سفر مکن بیا مرا به شهر آرزو ببر


بیا که با تو زنده ام امید و آرزوی من
ببین که بی تو خسته ام بیابیا به سوی من
بیا که جز تو بی وفا ندارم آرزو به سر
سفر مکن بیا مرا به شهر آرزو ببر


بمان برای من بمان امید دلنواز من
بگو به من بگو به من چرا تو خسته ای ز من
بیا که جز تو بی وفا ندارم آرزو به سر
سفر مکن بیا مرا به شهر آرزو ببر


در انتظار دیدنت به دشت غم نشسته ام
رها مکن دل مرا بیا که دل شکسته ام
بیا که جز تو بی وفا ندارم آرزو به سر
سفر مکن بیا مرا به شهر آرزو ببر

------------------------------------------

رفتی و بی تو دلم پر درده پاییز قلبم ساکت و سرده

دل که میگفتم محرمه با من کاش کی می دیدی بی تو چه کرده

ای که به شبهام صبح سپیدی بی تو کویری بی شامم

ای که به رنجام رنگ امیدی بی تو اسیری در دامم

با تو به هر غم سنگ صبورم بی تو شکسته تاج غرورم

با تو یه چشمه چشمه روشن بی تو یه جادم که سوت و کورم

چشمه اشکم بی تو سرابه خونه عشقم بی تو خراب

شادی بی تو مثل حبابه سایه آه نقش

----------------------------------------------------------

بخواب هلیا٬ دیر است دود دیدگانت را آزار می‌دهد

دیگر نگاه هیچ‌کس

بخار پشت پنجره‌ات را پاک نخواهد کرد

دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌


بخونی ضرر نمیکنی

برای امروز دست نوشته تازه ای نداشتم  
 
در ورق کهنه های دو سه سال پیشتر گشتم  
 
زیبایی هایی دیدم که دلم نیومد باز منتشرش نکنم
 خیلی سادس ولی حرف بزرگی میزنه /...

 
کاش یک بطری کهنه بودم روی طاقچه اطاقت
 یک بطری کهنه شراب. یک بطری شراب کهنه ،نه عتیقه و نه
 حتی خیلی قدیمی فقط کهنه.تا با همه چیز خانه ات جوردربیام،
 
آنوفت هر روز لب بر لبت میگذاشتم تا هر دو مست شویم./  

 
شراب می نوشم .او نیز هست .روی بام ستاره ها حسودی می کنند .   
 
مرا می ترساند
 شیشه شراب روی سنگ فراموش می شود
 شراب می نوشم. آنها نیز هستند . این شراب را چه میشود؟ حریصانه بر
 خطوط بدن من خیره شده است
 در گوشم زمزمه می کند، تو را تنها خواهم دید؟
 شراب می نوشم. ضیافت وزینی است. شراب در لباس رسمی خود راحت
 نیست  
 
زود می نوشمش، با من یگانه می شود
 شراب می نوشم ، چشمانم خیره به رنگ او ، جرعه جرعه در گوشش زمزمه
 می کنم
 تو را تنها خواهم دید؟ 

-------------------------------------------

 ...اگر خندید و پرسید در چه حالم   بهش بگو چقدر شکسته بالم
 بهش بگو می دونم یاد من نیست   ولی یک لحظه نیست دور از خیالم
 ...
 
بگم؟
 یادته؟
 دی ماه بود
 گفتی: ساز می زنی ؟
 گفتم:برای تو ام.با لبخند.
 
آنقدر ذوق داشتی که جهیدی از جا و با سه تار بر گشتی.
 
می رقصیدی با ساز.بازی می کردی.
 
کودک می شدی و همیشه می ترسیدم 
 
در لطافت  و گرمی انگشتان نا بلدت سیم هاش آب شوند.
 
کوک سه تار حال و هوای غریبی داشت.
 
گفتم هنوز به قاعده یک پیاله چای از دستانت جا دارم 
 
تا سیاه مست شوم.
 
گفتی بزن.مطرب خوش.باران را بنواز.
 
صدای باران را موسیقی  لحظاتمان کن.
 
گوشی ها را جا به جا کرده ام.
 
دستگاه محبت.باران را بزن.
 
همین که می شنوی.بر شیروانی.بر ناودان.
 
بر برگهای بید مجنون همسایه.بر موهای عریان دخترک کوچه.
 
باران.بنواز.آه          
 
بخار دهانت بر پیشانیم نشست.با گونه هایم عشق بازی کرد.
 
دستانم بی اختیار بالا و پایین رفت.
 
سکوت در دنیای ما غرق شد.
 
ساز زدم.ساز زدم .ساز ....... /

 
ترانه > فدای سرت< بشنود .
 
سیاه مست و شاداب باشید

-----------------------------------------------

  چقدر این جمله نخ نما و پوسیده را شنیده اید ،
  "دوستت دارم"...
  
این واژه فرسوده شنونده اش را چه آسان به بازی می گیرد،
  میزبان ضیافت دوستت دارم ها خود بانی مجلس دوستت ندارم ها میشود
   قدری به صفوف فریبخوردگان فرهنگ واژگانت بنگر
  آقا اجازه هست؟
  "دوستت دارم"!!./ 

  ... >
با تشکر از شمابشنوید!
 
با تشکر از شما میخوام بگم
 محض این دلی که در بدر شده
 مار و از یاد ببرین که واسه ما
 عشقتون مایه دردسر شده

  با تشکر از شما میخوام بگم  
 
سایه تون زیاد شده از سر ما 
 
که دیگه بیشتر از این جا نداره
  واسه این شراب غم ساغر ما

 با شما آینه پر از ترانه نیست
 با شما ترانه عاشقانه نیست
 حالا  خواستن شما    برای ما
 دیگه خوندنی ترین بهانه نیست

 با تشکر از شما میخوام بگم
 اگه میشه ما رو تنها بذارین
 توی حال خودمون جا بذارین
 بخیاله   یه بارم که شده
 محض ما رو دلتون پا بذارین

 حال ما از این که بدتر نمیشه
 چشم ما بیشتر از این تر نمیشه
 دل آزرده ما         بعد شما
 دیگه هیچ عشقی رو از بر نمیشه 

 
با تشکر از شما میخوام بگم
 دل دیگه به عشقتون راه نمیده
 از شما درسی گرفتیم که دیگه
 عاشقی به عمر ما پا نمیده

ستایش عشق

ستایش عشق

می دانم معجون غریب عشق چه بر سرم آورد اما با این همه مرارتها که تا امروز کشیدم هنوز هم عاشقانه دوستش دارم و

یگانه معبودم اوست .

به یاد می اورم روزهای خوشبختیم را که چون آفتاب هستی بخش بر وجودم طلوع کرد و برگهای رخوت و سستی را که تا اخرین

دقایق عمر خود را سپری می کردند با پرتوهای پر تلا لوئش به شکوفه های در دست نسیم تقدیم کرد" خونی گرم را در شریانهایم

جاری ساخت که بعدها این گرما خرمن هستیم را روشنی بخشید"نفسهایم عمیق وبرای تنفس عطر مستانه ی وجودش بود"ارامش

چشمانش برای پیکر رنجور من با ان موجهای ملایم" دنیایی از آرامش بی انتها بودومن اکنون خوشنودم چون این گونه می توان

عشق را عاشقانه ستود.

 

حرف نگفته

واقعا یک سینه سخن دارم ونمی توانم شرح دهم یا نه؟

حرفهای نگفته بسیار است یکی از هزار هم گفته نشده. هزار نکته باریک تر از مو کنار ما هست" فقط می توان لبخند زد ومنتظر

پاسخ مشابه بود.

یعنی وقتی یک لبخند به روی همسایه می زنید" در جواب از او یک لبخند می خواهید ویا به همسرتان" همکارتان و جا معه تان.

متاسفانه گاهی می بینید لبخند شما را با مشت" سگرمه" اخم و یا این جور چیزها جواب می دهند.

ارزو می کنم در شرایطی قرار بگیریم که به سلام و لبخندهای همدیگر پاسخ بدهیم.

 

 

لذت گناه یا لذت هم صحبتی با خدا

او همیشه پس از گناه رو به اسمان می گفت:خدایا مرا ببخش " نفهمیدم چرا یک دفعه اینطوری شد. پس از مدتی او عادت کرده بود که اول گناه کند وبعد از خدا به خاطر یک کار زشت پوزش بطلبد. روزها به همین شکل سپری می شد تا اینکه روزی پیرمرد فرزانه ای به او گفت:پسرم تو با اینکارت راه بازگشت واقعی خودت را از بین می بری. جوان خطا کار از پیر مرد پرسید: چرا؟ پیر فرزانه ای در حالی که اشاره به اسمان می کرد گفت: ان که در اسمانهاست از قلوب همه ما اطلاع دارد و............

لذت گناه و وسوسه های شیطان و همه انچه موجب می شود ادمی از راه حقیقت به دور شود " نتیجه ای جز تباهی و سیاهی ندارد.

ما هر چه قدر هم توانمند باشیم از ادم ابوالبشر حکیم بهتر نیستیم و ان گاه که بدانیم ابلیس قسم یاد کرد که ادمی را به گناه الوده خواهد کرد" می فهمیم که همیشه در مرز خطر هستیم. پس باید بکوشیم که در جوانی به گناه الوده نشویم .

به دوستی گفتیم نظرت دربا ره فلانی چیست؟ گفت نمی خوا هم در باره فلانی حرفی بزنیم" چون غیبت می شود وگناه کردن به خاطر این ادم هم ارزش ندارد!

واقعیت این است که بعضی از گناهان ما اصلا با هیچ عقل و منطقی جور درنمی اید. البته در واقع هیچ گناهی در مجموع به نفع ما

نخواهد بود اما بعضی از گناهان هستند که اصلا فلسفه وجودی منطقی ندارند. به یک مثال توجه کنید. دروغی که به خاطر خوش خدمتی و یا خوب جلوه دادن کسی گفته شود واقعا ارزش تحمل عذاب را ندارد. در مر حله اول برای اینکه خوب باشیم باید سعی کنیم

کمترنگاه کنیم . شما به عنوان یک جوان تا چه اندازه تمایل دارید که به جای لذت زود گذر اما دم دست حاصل از گناه کردن " به فکر خوب زیستن به خاطر لذت جا ودان ان جهان با شید؟ اعتراف می کنم که کار بسیار سختی است اما کار نشدنی و محالی نیست.

مهم این است که در فعالیت های روزانه مان " در دانشگاه " محل کار و خیا بان و در همه حال خدا را ناظر و حاضر بر امور بدانیم

فراموش نکنیم همانطور که ما خجالت می کشیم بسیاری از کارهایی که در تنهایی مان انجام می دهیم را در مقابل پدر و مادرمان انجام دهیم " باید بدانیم گناه کردن در مقا بل خالق واقعی اصلی مان نیز خجالت اور است . باید ترسید از روزی که اسرار همه ما بروز پیدا کند

وهمگان از چهره واقعی ما مطلع می شوند.

پست باحال ۲

If you should die
before me, ask if you
could bring a friend.

  Stone
Temple Pilots

اگر تو خواستی قبل از من بمیری

بهم بگو که می خوای یه دوست رو هم همراه خودت ببری یا نه .

-------------------------------------------------------------

 

If you live to be a hundred,
I want to live to be
a hundred minus one day,
so I never have to live
without you.
  Winnie the Pooh

اگر می خوای صد سال زندگی کنی

من می خوام یه روز کمتر از صد سال زندگی کنم

چون من هرگز نمی تونم بدون تو زنده باشم.

-------------------------------------------------------------------------

True friendship is
like sound health;
the value of it is
seldom known
until it is lost.

  Charles Caleb Colton

دوستی واقعی مثل سلامتی هست

ارزش اون رو معمولا تا وقتی که از دستش بدیم نمی دونیم.

-----------------------------------------------------------------------

A real friend
is one who walks in
when the rest
of the world walks out.


یک دوست واقعی اونی هستش که وقتی میاد

که تموم دنیا از پیشت رفتن.

-------------------------------------------------------------

Don't
walk in front of me,
I may not follow.
Don't walk behind me,
I may not lead.
Walk beside me and
be my friend.
 Albert Camus

جلوی من قدم بر ندار،

شاید نتونم دنبالت بیام.

پشت سرم راه نرو،

شاید نتونم رهرو خوبی باشم.

کنارم راه بیا و دوستم باش.

--------------------------------------------------------

Friends are God's way of taking care of us.

دوستان، روش خدا برای محافظت از ما هستن.

-----------------------------------------------------------------

Friendship is one mind
in two bodies.

Mencius


دوستی یعنی یک روح در دو بدن .

---------------------------------------------------------

I'll lean on you and
you lean on me and
we'll be okay

  Dave Matthews

من به تو تکیه می کنم و تو به من

و اونوقت همه چیزمون مرتبه.

---------------------------------------------------

If all my friends were
to jump off a bridge,
I wouldn't jump with them,
I'd be at the bottom to
catch them.

اگر تمام دوستام بخوان از یه پل رد بشن،

من با اونا عبور نخواهم کرد،

بلکه اون طرف پل خواهم بود برای کمک به اونا.

-----------------------------------------------------------

Everyone hears
what you say.
Friends listen to
what you say.
Best friends
listen to what you don't
say.

هر کسی چیزایی رو که شما می گین می شنوه.

ولی دوستان به حرفای شما گوش می دن.

اما بهترین دوستان

حرفایی رو که شما هرگز نمی گین می شنون.

------------------------------------------------------------------

My father always used
to say that when you die,
if you've got five real friends,
then you've had a great life.;

  Lee Iacocca

پدرم همیشه بهم می گه موقع مردن ،

اگر پنج تا دوست واقعی داشته باشی ،

اونوقت هست که زندگی بزرگی داشتی.

-------------------------------------------------------------------

Hold a true friend with both your hands.;

 Nigerian Proverb


یک دوست واقعی رو دو دستی بچسب.

-----------------------------------------------------------

A friend is someone who knows
the song in your heart
and can sing it back to you
when you have forgotten
the words.;
  Unknown

یه دوست، فردی هست که آهنگ قلبت رو می دونه

و می تونه وقتی تو کلمات رو فراموش می کنی

اونا رو واسه ات بخونه.

 

 

تقدیم به دوستان و هم کلاسی های سالهای پیش دبستان ، دبستان ، راهنمایی ، دبیرستان ، هنرستان

درد عشق ۲

اگه یه روز

اگه یه روز فهمیدی 1000 نفر دلشون برات تنگ شده بدون اولیش منم
اگه یه روز فهمیدی 100 نفر دلشون برات تنگ شده بدون اولیش منم
اگه یه روز فهمیدی 10 نفر دلشون برات تنگ شده بدون اولیش منم
اگه یه روز فهمیدی 1 نفر دلش برات تنگ شده بدون اون منم
اگه یه روز فهمیدی که کسی دلش برات تنگ نشده بدون من مردم



 برو گم شو دیگه حوصلتو ندارم
این آخرین جمله ای بود که من از دهان کسی که منو پناه خودش می دانست شنیدم٬ بله این آخرین جمله ای بود که من از کسی شنیدم که به من می گفت تو قلب منی تو عمر منی و نفس منی...برو گم شو دیگه حوصلتو ندارم این جمله یک یادگاری بود برای من از طرف کسی که اگه یک روز صدامو نمیشنوید گریه کنان دنبالم می گشت ... کسی این حرف رو به من زد که وقتی حالم خوب نبود شب و روز تو چشماش اشک بود همون کسی که این حرف رو به من زد کسی بود که قبلا به من می گفت من بدون تو نمی تونم زندگی کنم و همین کس به من میگفت من عاشقتم و همین کس بود که به من گفت عمر من قلب من زندگی من‚ دوستت دارم....این حرف هیچ وقت یادم نمیره و تا لحظه مرگ یادم میمونه


مطرب عشق
به نام خداوند عشق

خداوندا من چیزی دز این دنیا پوچ و سیاه دارم که شما در اون بارگاه عظیم و پاکت نداری٬من چیری دارم و خواهم داشت که شما ندارید و نخواهید داشت
من عشق به همتای خود دارم ولی شما همتایی ندارید که عشقی به او داشته باشید
خداوندا قسمت میدم که هیچگاه اجازه ندهید که قسمم را بشکنم و عهدمو فراموش کنم٬قسمت میدم که همیشه مرا عاشقش نگاه داری
قسمت میدم که دیگر مرا در فراق دوریش نسوزانی
قسمت میدم که طلسم نفرین شده عشق را برای همیشه باطل کنیم و هر عشقی را برای عاشقش همیشه زنده نگه داری و کلمه جدایی رابرای هیشه از روی ذهنها پاک کنی
به امید روزی که هیچ عاشقی طمع جدایی معشوقش را نکشه آمین


 تمام آنچه خواستی و کسی نفهمید،بین شب و آیینه و من و تو
چه رازی نهفته.رازی عطشناک رازی زلال که ابتدایش آرزوهای کال من بود
و انتهایش را
...
کسی نفهمید

-------------------------------

در دل شب دعای من، گریه بی صدای من، بانگ خدا خدای منبه خاطر تو بود و بسپاکی لحظه های من، گریه های های من، گوهر اشکهای منبه خاطر تو بود و بساین همه بی پناهیم، این همه سر به راهیم، این همه بی گناهیمغصه به جان خریدنم، از همه کس بریدنم زخم زبون شنیدنمبه خاطر تو بود و بسرو به خدا نشستنم، نذر و دخیل بستنمسوز من و گداز من، اشک من و نیاز منبه خاطر تو بود و بس

------------------------

سهم من از بودن تو فقط یه خاطرس همین و بس!دارم به آخر خط میرسم از اونور شب اومدم !می خوام تو این سکوت تلخ ٌصــــــــــــــــــــــــــدا تو از یاد ببرم!بگزار کخ کوله بارمو رو شونه شب بذارم! بــــاید که از اینجا برم٬فرصت موندن ندارم!قصه ما تموم شده با به علامت سوال ؟


اگر سلطنت بلد نباشم سلطنت نمی کنم

اگر زندگی بلد نباشم زندگی نمی کنم

اما اگر دوست داشتن را بلد نباشم بخاطر تو یاد می گیرم

-------------------------

وقتی دلت میگیره چیکار می کنی ؟ یه دیوار پیدا می کنی تکیه میدی به دیوار و می زنی زیر گریه

! یا بی تفاوت می زنی تو بی خیالی ؟!

ولی به هر حال اگر دلت گرفت خوشحال باش

چون تو یکی از آدمهای با احساسی هستی که در دنیا باقی مانده

--------------------

به قناری گفتم چه کسی حرف دل ما به تو گفت

از کجا می دانی که به این زیبایی

و به این آسانی

از دل عاشق ما می خوانی

------------------------

پرنده ای که چنین بی دریغ می خواند

بهای حنجره اش را چقدر می داند

------------------

آنچنان عاشقیم و بی باکیم

که گمان می کنند ناپاکیم

میسرایند شعر پاکی ما

لیک آن لحظه ای که در خاکیم



 نام کوچک تو را از خاطر برده ام
...
قسمت این بود
!
فرصت برای عاشقانه شدن کم نیست

... دلت را به مهتاب بسپار

----------------------

گاه آرزو می کنم برای تو پرتوی آفتاب باشم

تا دستانت را گرم کنم

اشکهایت را بخشکانم و خنده را بر لبانت باز آرم و یخ پیرامونت را آب کنم

------------------

اگر سلطنت بلد نباشم سلطنت نمی کنم / اگر زندگی بلد نباشم زندگی نمی کنم

اما اگر دوست داشتن را بلد نباشم بخاطر تو یاد می گیرم

--------------------------

عشق شهوت نیست / شهوت عشق نیست

------------------

هفت سال ،شعرهایم را به آب سپردم
تا اشکهایم را نبینی،شاید باور کنی
غرور ساختگی ام را
هفت دریا گریستم و کسی نپرسید
!
چرا در کویرترین غروب آفرینش نفس می کشم


چشمانم برای تو.....دیگه نمی خوام جایی رو ببینم ...به جز صورت تو

.....دستانم برای تو.....دستانی که نمی توانند تو را لمس کنند را نمی خواهم

....اشکانم برای تو..... چون نمی خواهم برای دیگری جاری شوند

.....قلبم برای تو.....چون تمام تپش هایی قلبم برای تو بود و بس

......جسدم برای خاک.......چون از ان متولد شدم.....به آن هم باز خواهم گشت

....گفته هایم برای تو......چون فقط برای تو گفتم

...عشقم برای تو.....چون دیگر نیستم تا عاشق باشم

....خواطراتم را خواهم برد....و دیگر چیزی در این دنیا .......از من ....نخواهد ماند

.....و دیگر چیزی ندارم که به کسی بسپارم

......دوستت خواهم داشت

....و این آخرین باری است که با چشمانی پر از اشک

.....با قلبی پر از آرزو های بر باد رفته

......با دستانی لرزان.........با آرزوهایی که همیشه برای تو داشتم

نفس می کشم

.... بدرود ای زندگی


منتظر چی هستی ؟؟؟؟؟
چی می شد اگر بهش میگفتی دوستش داری ؟ چرا برای همه چیز اینقدر قید و شرط میگذاری؟ مگه نمی بینی که چشماش منتظر شنیدن این جمله از لبهای تو است؟ مگه نمی بینی که برات هر کاری میکنه؟ مگه نمی بینی که خودشو به خاطر تو به آب و آتیش میزنه ؟ مگه وقتی این کارهارا برات میکرد قید و شرط گذاشته بود ؟ هیچ فکر کردی که اگر دوستت نداشت هیچ وقت این کارهارا نمی کرد؟ شایدم تقصیر اون است که داره به حرف دلش گوش میکنه
پس چرا ساکتی؟ هنوز هم داری فکر میکنی که اگر بهش بگی دوستش داری برات دردسر میشه؟ پس چرا با کسی دوست شدی که میترسی بهش بگی دوستش داری ... دفعه آخرت باشه ... قلب آدمها که توپ نیست باهاش بازی میکنی. هی قلش میدی این و و اون ور..یادت باشه هر کاری که با اون میکنیی یکی دیگه هم به سر تو میاره !! ندیدی این چرخه بینهایت را که چطور روابط بین آدمها زنجیروار تکرار میشه...پس منتظر روزی باش که چشمت به تمنای یک " دوستت دارم ! "به لبهای دیگری خشک بشه



 زیبایی عشق

زیبایی عشق به سکوته نه فریاد
زیبایی عشق به تحمله نه خورد شدن و فرو ریختن
عشق خیالیه که اگه به واقعیت برسه تمام شیرینیه خودش و از دست میده
عشق یه کویره که عاشق تشنه با رویایه سراب معشوق قدم به جلو میزاره
عشق سخن گفتن با نگاهه
عشق امید به رسیدن و ترس از نرسیدنه