بزرگترین وبلاگ تخصصی ، تفریحی ایرانیان

بزرگترین وبلاگ تخصصی ، آموزشی و تفریحی ایرانیان

بزرگترین وبلاگ تخصصی ، تفریحی ایرانیان

بزرگترین وبلاگ تخصصی ، آموزشی و تفریحی ایرانیان

ای کاش یه بار دیگه صداتو میشنیدم ولی دیر شده

ای کاش میشد همه چیز اینقدر راحت باشه
ای کاش میشد صدای شکستن دل رو شنید
ای کاش میشد اینقدر راحت پا رو دل کسی نذاشت
ای کاش میشد به کسی که دوستش داری بفهمونی بدون اون مییری
ای کاش میشد اشک نریخت
ای کاش میشد یکی پیدا شه اشکاتو پاک کنه
ای کاش میشد دیگه زنده نبود
ای کاش میشد به این پوچی خاتمه داد
ای کاش میشد همونقدر که اون برات مهمه تو هم براش مهم بودی
ای کاش میشد این ای کاشا نبوددن ، چون اینا هم مثه خیلی های دیگه و مثه تو دلم رو میشکنن
ای کاش یاد می گرفتم که وقتی دلم شکست اشکام جاری نشه تا این دل دیوونه رو رسوا نکنه
ای کاش ارزش خداحافظی داشتم
اما حیف....وقتی داشتی عاشق بودن رو یادم میدادی بهم یاد ندادی که چه جوری باید مراقب دلم باشم کهکسی نشکوندش
یادم ندادی چه جوری باید مراقب اشکام باشم که کسی اونا رو نبینه
اما خوب یاد گرفتم که اگه یه روز کسی خواست قانونی رو که خودش قبول کرده زیره پا بذاره و دلم رو بشکونه مراقب باشم دستش با گوشه ی شکسته ی تیز دلم نبره
چون طاقت ندارم ببینم داره از دستش خون میاد
چون طاقت ندارم ببینم داره درد می کشه
من یاد گرفتم که فقط می تونم دوست داشته باشم
هیچ وقت نمی تونم کسی رو مجبور کنم دوستم داشته باشه
یاد گرفتم وقتی قولی دادم مثه بعضی آدما زیرش نزنم
یاد گرفتم اگه حرفی زدم تا تهش باشم
می دونی ....تو خودت می دونی من چه حرفایی زدم و چه قولایی دادم
تو خودت می دونی که چقدر دیوونم
اما نه... می خوام عاقل باشم
باید می دونستم هیچ کس نمی تونه جای ... رو تو دلت بگیره
باید می دونستم این دوست داشتن ها الکیه
دروغه....
باید می فهمیدم دروغ میگی ، باید می فهمیدم دوستم نداری
باید می فهمیدم....
اما اشکالی نداره
باور کن مثه یه مرداب آرومم
حتی اشکام جرات ندارن باصدا بیفتن رو میز
آروم آروم
چون همه چی داره تموم میشه
تنها اضطراب و هیجانی که میمونه
اون لحظه ایه که پائین رو نگاه می کنی
خوب عادیه
خیلی بلنده
اما من هیچ وقت از بلندی نمی ترسیدم
همیشه ارزو داشتم پرواز کنم مثه چتر بازا
دارم به آرزوم می رسم اما اینبار بدون چتر
می بینی؟
می خوام بپرم ، می خوام پرواز کنم
خیلی خوبه
زودتر از اونی که فکرش رو بکنم دارم به آرزوم می رسم
اما نمی دونم چرا یه کمی سرم گیج میره
شاید به خاطر اضطرابه
اضطراب اینکه باید از هر چی دارم و ندارم دل بکنم
اما من که چیزی ندارم
فقط تو رو داشتم که تنهام گذاشتی
پس راحت دل می کنم
چون تو راحت دل کندی
یه دفعه یه صدایی تو گوشم میگه
بپر دیگه چرا معطل میکنی؟مگه تو نبودی که همیشه آرزوی پروازو داشتی؟ مگه تو نبودی دلت می خواست بین زمین و آسمون با خدا جونت حرف بزنی؟ می خوای این موقعیت رو هم از دست بدی؟
چی می تونستم بگم
حق با اون بود
منم که بغچم رو جمع کرده بودم ، عکس توام تو بغلم ،صدات تو ذهنم ، باید می رفتم
هوا بارونیه
دستامو بالا میارم
نه.........
عکست افتاد ، زودتر از من ، خیلی ریزه نمی بینمش فقط صدای شکستنشو شنیدم
شاید....
یه کمی سردمه، چشامو می بندم ، یه قدم میرم جلوتر ، نه نه....
صبر کن ، می خوام قبلش یه بار دیگه صداتو بشنوم
یادته گفتی هر موقع بارون اومد بدون دارم پشت ابرا گریه می کنم؟
صدات کردم ، فریاد زدم
جوابمو ندادی ، زدم زیر گریه، تو ذهنم آخرین حرفامو زدم
چیزایی که هیچ وقت نمی نویسمشون
چون فقط باید به تو بگم....
خدا کنه شنیده باشی
چون یواش گفتم
فکر کنم ستاره ها هم نشنیدن
صورتم خیس شده اما از بارون چشام
یه قدم دیگه برمی دارم
زیر یکی از پاهام خالی شده
چه حسی ، چه اضطراب و وحشتی
چه آرامشی....
رو یه پا وایستادم
بارون شدت می گیره
شاید....
به چیزی فکر نمی کنم
آزاد آزاد
میون گریه هام
یه لبخند کوچولو
مثه همونی که تو عکسمه
قدم آخر
حس پرواز


نظر یادتون نره
نظرات 3 + ارسال نظر
ناصر جمعه 15 مهر 1384 ساعت 06:31 ب.ظ http://aihan.blogsky.com

سلام
وبلاگ خیلی جالبی داری
امیدوارم که امیدواری
به وبلاگ ما هم سری بزنید

[ بدون نام ] شنبه 16 مهر 1384 ساعت 08:38 ب.ظ

[ بدون نام ] یکشنبه 17 مهر 1384 ساعت 04:03 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد