بزرگترین وبلاگ تخصصی ، تفریحی ایرانیان

بزرگترین وبلاگ تخصصی ، آموزشی و تفریحی ایرانیان

بزرگترین وبلاگ تخصصی ، تفریحی ایرانیان

بزرگترین وبلاگ تخصصی ، آموزشی و تفریحی ایرانیان

اینشتین ونسبیت

 

اینشتین ونسبیت

آلبرت اینشتین

با سلام خدمت همه دوستان خوبم و خوانندگان عزیز این وبلاگ این هفته میخوام بنا بر اصرار بسیاری از دوستان کمی هم در مورد نسبیت صحبت کنم البته به صورت بسیار ساده وابتدایی، بنابراین بی مقدمه شروع می کنم ...

در سال 1905 آلبرت اینشتین نخستین بخش از نظریه معروف نسبیت اش را عرضه کرد. او در آن هنگام فقط 26 سال سن داشت که به بررسی پیامد های دو نکته تجربی بسیار پیچیده پرداخته بود. آزمایشهای گسترده ای که تا آن زمان انجام یافته بود ، به دو نتیجه زیر منتهی شد :

1 . اندازه گیریهای دقیق سرعت سیر نور در خلا مقدار آن را مستقل از چگونگی حرکت چشمه نور یا وسایل اندازه گیری ، برابر c=2.998 ضدربدر ده به توان هشت ،متر بر ثانیه به دست داده بود.

2 . سرعتها را فقط نسبت به جسم یا علامتی معین می توان اندازه گیری کرد. ما فقط می توانیم چیزی را نسبت به چیزی دیگر در حال سکون بدانیم. گفتن اینکه جسمی در حال سکون است هیچ معنایی نداردمگر آنکه جسم دیگری را بعنوان مرجع تعیین حرکت معرفی کنیم.

اینشتین متوجه شد که این دو نکته می توانند متضمن پیامد های ساده و مبهوت کننده باشند. او، با فرض درست بودن دو نکته ای که در بالا بدانها اشاره شد، نتایج زیر را بدست آورد :

1 . هیچ نوع جسم یا انرژی را نمی توان با سرعتی بالاتر از سرعت سیر نور در خلا ،c، به حرکت در آورد.

2 . جرم هر جسمی همرا با افزایش سرعت آن افزایش می یابد.

3 . جرم شکلی از انرژی است، بدین معنی که جرم و انرژی را می توان به هم تبدیل کرد.

4 . فرض کنید که یک وسیله اندازه گیری زمان (هر نوع ساعت) با سرعتی زیاد از مقابل شخصی در حرکت است. اندازه گیری این شخص نشان خواهد داد که کار تیک تیک ساعت در مقایسه با کار همان ساعت وقتی که نسبت به شخص در حال سکون ، کند تر میشود.

5 . فرض کنید که جسمی با سرعت زیاد از مقابل شخصی در حرکت است. اندازه گیری این شخص طول جسم را در راستای حرکت کوتاه تر نشان خواهد داد.

از میان این نتایج، سه مورد اول برای ما از اهمیت بیشتری برخوردار است.

درباره نتیجه 1 مثالی می آوریم: هنگامی که الکترون ها را تا سرعت های زیاد شتاب می دهیم، رفتارشان دیگر حالت عادی ندارد. بویژه وقتی که سرعت v به سرعت c نزدیک می شود، معادلات معمولی حرکت دیگر برقرار نیستند. هر قدر تلاش کنیم ، هیچگاه نمی توانیم الکترونی را آنچنان شتاب دهیم که سرعتش به c یا بالاتر از آن برسد. در واقع ، سرعت هیچ جسم یا ذره ای را نمی توان به سرعت سیر نور در خلا رساند.

دلیل نتیجه 1 را می توان در نتیجه 2 پیدا کرد. در سرعتهای خیلی بالا ، جرم جسم همراه با سرعتش افزایش می یابد.

به طور خلاصه با افزایش سرعت هر جسمی به طرف سرعت سیر نور در خلا ، جرم ظاهری آن به طور نامحدود افزایش می یابد.

رابطه جرم-انرژی اینشتین

در قسمت های بالا دیدیم که جرم جسم با نزدیک شدن سرعت آن به سرعت سیر نور افزایش می یابد. جرم در هر جسمی نشانگر لختی آن است. بنابراین، وقتی جرم جسمی افزایش می یابد، نیروی لازم برای شتاب دادن آن نیز افزایش می یابد. هنگامی که سرعت جسم به سرعت نور نزدیک می شود، چون جرم جسم به طرف بی نهایت میل می کند، نیروی لازم نیز به تقریب بی نهایت خواهد شد. چون نیروی بی نهایت وجود ندارد، افزایش سرعت یک جسم تا سرعت سیر نور ناممکن است. بدین ترتیب، برای یکی از نتایج نسبیت که بنابرآن سرعت هیچ جسمی از سرعت نور بیشتر نمی شود، دلیلی به دست می آوریم.

این اثر را به گونه ای دیگر نیز می توان بررسی کرد. نیروی شتاب دهنده روی جسم کار انجام می دهد. این کار در سرعت های پایین به صورت انرژی جنبشی در می آید. اما در سرعت های نزدیک به c ، حتی اگر کار بسیار زیادی هم انجام شود، افزایش سرعت زیاد نیست. پس کاری که انجام می شود به کجا می رود ؟

اینشتین این پرسش را با نشان دادن این نکته پاسخ گفت که رابطه  mv^2*1/2 فقط در شرایط محدودی می تواند انرژی جنبشی جسم را تعیین کند. در سرعت های پایین که m=m0 است، انرژی جنبشی را می توان ازmv^2*1/2  بدست آورد. اما در سرعت های بالا ، و در واقع در هر سرعتی، معادله درست انرژی جنبشی به صورت زیر است.

KE=(m-m0)c^2(انرژی جنبشی)

با قرار دادن مقدار m از معادله بالا، در این معادله می توان شکل رایجmv^2*1/2  را به دست آورد. اما این نتیجه را فقط در حالت حدی v/c--->0 می توان به دست آورد.

انرژی جنبشی جسمی با جرم سکون m0 عبارتست از m-m0)c^2)در سرعت های پایین این رابطه به صورت mv^2*1/2  در می آید.

بدین گونه می بینیم که افزایش انرژی جنبشی جسم به صورت افزایش جرم آن ظاهر می شود. این نکته حتی برای اتومبیلی که با سرعت 20 متر بر ثانیه در جاده حرکت می کند هم صادق است.

اینشتین پا را از این هم فراتر گذاشت. نظریه نسبیت ، پیش بینی می کند که هرگونه تغییری در انرژی به تغییر جرم منجر می شود. فرقی نمی کند که انرژی از نوع انرژی پتانسیل، جنبشی، گرمایی، شیمیایی یا هر نوع دیگری باشد. به طور کلی داریم:

هنگامی که انرژی جسمی به مقدار دلتاE تغییر کند، جرم آن هم به مقداردلتاM تغییر می کند. ارتباط این دو از معادله جرم-انرژی بدست می آید.E=mc^2

چرا به زنان مسئولیت های مهم نمی دهند ،مینو پوروردی نجات

با وجود همه تغییراتی که کم و بیش در عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه در حال گذار ایران در طی دهه های اخیر صورت گرفته و در جریان است، هنوز بسیاری از آثار و الگوها و ساختار و مناسبات سنتی قدیم در زوایای مختلف و اعماق این جامعه به قوت خود باقی مانده اند و در برابر تغییر و توسعه مقاومت میکنند. نمونه ای از این مقاومت را میتوان در آن بخش از هنجارهای اقتصادی و کدهای فرهنگی و نگرشها و ساختارهای ثروت و قدرت دید که عملا وضعیتی از عدم تعادل جنسیتی در بازارکار نیروی انسانی، حتی در سطح نیروهای انسانی متخصص، به وجود آورده است.

طبق تعریف، هنگامی می گوییم عمل تبعیض آمیزی صورت گرفته که شخص حاضر باشد برای اعمال سلیقه شخصی خود، مبلغی را بپردازد یا از درآمدی صرف نظر کند. اعمال تبعیض بر گروهی از انسانها عملی غیر اخلاقی و در بسیاری از جوامع، عملی غیر قانونی است. وجود تبعیض در بازارکار می تواند در دراز مدت به هدر رفتن نیروی انسانی زیادی منجر شود.

علاوه براین، جداسازی جنسیتی مشاغل برای زنان عاملی تعیین کننده و سرنوشت ساز است زیرا این جداسازی یر نگرش مردان نسبت به زنان و زنان نسبت به خودشان اثر منفی دارد. همچنین بر موقعیت و درآمد زنان و در نتیجه بر بسیاری از متغییرهای اجتماعی همچون مرگ ومیر و بیماری، و فقر و نابرابری در آمدی اثر منفی می¬گذارد. تداوم این دیدگاههای جنسیتی بر تعلیم و تربیت و آموزش زنان نیز اثر منفی دارد وجود عاملی است که سبب می شود نابرابریهای جنسیتی به نسلهای بعد تسری یابد .

تفکیک مشاغل براساس جنسیت به نابرابریها، ناکارآیها و عدالت اجتماعی دامن میزند. اگر سیاستگذاران به برابری، کارآیی و عدالت اجتماعی معتقد باشند. باید به این پدیده بازارکار توجه بیشتری داشته باشند.

علل تبعیضهای جنسیتی

هنجارهای رایج در زمینه تقسیم کار، وجود نوعی مرز بندی طبیعی بین کار خانگی زنان و مردان بیرون از خانه، مساله تعدد نقش زنان بطوری که انتشار انجام مسولیتهای متفاوت زنان در قالب همسر و به عنوان مادر و در نقش خانه دار و شاغل آنها را دچار تنش و نوعی تضادتنش و فشارهای روانی از آن می کند. نا امنی اجتماعی امکان حضور فعال زنان را در جامعه که لازمه اش سفرهای بین شهری، اقامت در هتل، با مشکل مواجه کرده است.
برخی از شرایط اجتماعی حاکم در سه دهه اخیر و بعضی از تصمیم گیریهای عجولانه سالهای اول انقلاب بیشترین لطمه را بر مشارکت زنان وارد کرده است که تعطیلی مهدکودکهای دولتی و مراکز تنظیم خانواده، بازنشستگی زودرس زنان، تعریف شغلهای مشابه نقش مادری از آن جمله است.

در بخش فعالیتهای روستایی، زنان نیز کماکان با برخی از این مشکلات روبرو هستند
کار زنان روستایی ، برای مردان فرصت مهاجرت به شهرها و انجام کارهای یدی با
دستمزد را فراهم آورده است؛ در اغلب سرشماریها، تنها کارهایی که زنان در مقابل آن مزد دریافت نمی¬کنند به عنوان زنان خانه¬دار طبقه¬بندی میگردند.

مشارکت زنان در کارهای متعدد فرعی از جمله صنایع دستی، تولید برای مصرف خانواده،نگهداری از حیوانات، کارهای فصلی مثل مبارزه با آفات حشرات، تهیه آب و سوخت، چیدن میوه، شیردوشی، بافندگی وقالیبافی، آنان را در گروه غیرفعال اقتصادی قرار داده است.

تبعیضهای فرهنگی

فرهنگ مردسالار همواره رواج دهنده باورها سنتی و کلیشه¬ای جنسیتی بوده است از ابتدا تربیت و جامعه¬پذیری زنان طوری است که آنان را فاقد اعتماد به نفس و تصمیم¬گیری برای رقابت با مردان در فعالیتهای اجتماعی، در نظر گرفتن خویش به عنوان جنس دوم، خود کم¬بینی تواناییهایی خویش، قرار داده است.
کمبود آگاهی زنان در ابعاد حقوقی فردی، خانوادگی ، اجتماعی ، حرفه¬ای و عدم شرکت در تشکل¬های صنفی و فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به استمرار این ساخت نابرابر کمک می¬کند. به دلیل نگاه جنسیتی، فرصتهای اجتماعی و شغلی همواره به طور نابرابر و بدون توجه به شایستگی افراد، اعطا گشته است و از این رو همواره شاهد تبعیض جنسیتی در اشتغال هستیم.

تبعیضهای حقوقی

مهم ترین ماده مربوط به زنان در برنامه سوم، یعنی ماده 158 ، به جای توسعه نهادی و تحول ساختاری، صرفا بر« تقویت خانواده» تاکید کرده است، در حالی که نقش سنتی زن و مرد در خانواده یکی از مهم¬ترین موانع توسعه مشارکت زنان است و صرف تقویت خانواده و در صورت تداوم این نقش سنتی گرهی از کار فرو بسته زنان نمی گشاید.

همچنین یکی از مواد قانون مدنی تصریح دارد که رئیس خانواده مرد است و در صورتی که اشتغال زن را به صلاح خانواده نداند، می¬تواند مانع آن شود.
دوم، محدودیتها و نا برابریها موجود در نظام حقوقی کشور به زیان زنان است و مانع تحقق بسیاری از پیش شرطها و زمینه¬های لازم مشارکت اقتصادی زنان، حتی زنان دارای تحصیلات عالی می¬شود «مانند حق زن، استقلال در خروجی قانونی از کشور، قانون کار یا قانون تامین اجتماعی»
زنان به عنوان نیمی از جمعیت، تاثیر مستقیمی و پیشرفت و توسعه جامعه دارند استراتژیهای یک جامعه توسعه یافته باید بر مبنای مشارکت هر چه فعالتر زنان در امور اقتصادی، سیاسی و اجتماعی طراحی و تدوین شود که مستلزم آن است تغییری در نگرش و باورهای فرهنگی نسبت به نقش زن در جامعه از طریق رسانه¬های جمعی، تولید آموزشی مناسب وریشه کن کردن تعصبات منفی نسبت به ترقی زنان و در نهایت ایجاد فرصتهای شغل برابر و
فضای اعتماد و اطمینان برای زنان در این زمینه در ایران بوجود آید.

منابع:

1.نوروزی، لادن (1383) تفاوتهای جنسیتی درساختار شغلی، تهران: پژوهش زنان، دوره2، شماره1.
2.خاکبان، مژگان (1382) نقش زنان در توسعه، فصلنامه گیلان.
3.فیگر، گیت، مترجم: زندپور، اسفندیار، مال امیری، بهدخت، تبعیض جنسی و افسانه
فرصتهای برابر، نشر گل آذین.

*دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات زنان