بزرگترین وبلاگ تخصصی ، تفریحی ایرانیان

بزرگترین وبلاگ تخصصی ، آموزشی و تفریحی ایرانیان

بزرگترین وبلاگ تخصصی ، تفریحی ایرانیان

بزرگترین وبلاگ تخصصی ، آموزشی و تفریحی ایرانیان

بخونی ضرر نمیکنی

برای امروز دست نوشته تازه ای نداشتم  
 
در ورق کهنه های دو سه سال پیشتر گشتم  
 
زیبایی هایی دیدم که دلم نیومد باز منتشرش نکنم
 خیلی سادس ولی حرف بزرگی میزنه /...

 
کاش یک بطری کهنه بودم روی طاقچه اطاقت
 یک بطری کهنه شراب. یک بطری شراب کهنه ،نه عتیقه و نه
 حتی خیلی قدیمی فقط کهنه.تا با همه چیز خانه ات جوردربیام،
 
آنوفت هر روز لب بر لبت میگذاشتم تا هر دو مست شویم./  

 
شراب می نوشم .او نیز هست .روی بام ستاره ها حسودی می کنند .   
 
مرا می ترساند
 شیشه شراب روی سنگ فراموش می شود
 شراب می نوشم. آنها نیز هستند . این شراب را چه میشود؟ حریصانه بر
 خطوط بدن من خیره شده است
 در گوشم زمزمه می کند، تو را تنها خواهم دید؟
 شراب می نوشم. ضیافت وزینی است. شراب در لباس رسمی خود راحت
 نیست  
 
زود می نوشمش، با من یگانه می شود
 شراب می نوشم ، چشمانم خیره به رنگ او ، جرعه جرعه در گوشش زمزمه
 می کنم
 تو را تنها خواهم دید؟ 

-------------------------------------------

 ...اگر خندید و پرسید در چه حالم   بهش بگو چقدر شکسته بالم
 بهش بگو می دونم یاد من نیست   ولی یک لحظه نیست دور از خیالم
 ...
 
بگم؟
 یادته؟
 دی ماه بود
 گفتی: ساز می زنی ؟
 گفتم:برای تو ام.با لبخند.
 
آنقدر ذوق داشتی که جهیدی از جا و با سه تار بر گشتی.
 
می رقصیدی با ساز.بازی می کردی.
 
کودک می شدی و همیشه می ترسیدم 
 
در لطافت  و گرمی انگشتان نا بلدت سیم هاش آب شوند.
 
کوک سه تار حال و هوای غریبی داشت.
 
گفتم هنوز به قاعده یک پیاله چای از دستانت جا دارم 
 
تا سیاه مست شوم.
 
گفتی بزن.مطرب خوش.باران را بنواز.
 
صدای باران را موسیقی  لحظاتمان کن.
 
گوشی ها را جا به جا کرده ام.
 
دستگاه محبت.باران را بزن.
 
همین که می شنوی.بر شیروانی.بر ناودان.
 
بر برگهای بید مجنون همسایه.بر موهای عریان دخترک کوچه.
 
باران.بنواز.آه          
 
بخار دهانت بر پیشانیم نشست.با گونه هایم عشق بازی کرد.
 
دستانم بی اختیار بالا و پایین رفت.
 
سکوت در دنیای ما غرق شد.
 
ساز زدم.ساز زدم .ساز ....... /

 
ترانه > فدای سرت< بشنود .
 
سیاه مست و شاداب باشید

-----------------------------------------------

  چقدر این جمله نخ نما و پوسیده را شنیده اید ،
  "دوستت دارم"...
  
این واژه فرسوده شنونده اش را چه آسان به بازی می گیرد،
  میزبان ضیافت دوستت دارم ها خود بانی مجلس دوستت ندارم ها میشود
   قدری به صفوف فریبخوردگان فرهنگ واژگانت بنگر
  آقا اجازه هست؟
  "دوستت دارم"!!./ 

  ... >
با تشکر از شمابشنوید!
 
با تشکر از شما میخوام بگم
 محض این دلی که در بدر شده
 مار و از یاد ببرین که واسه ما
 عشقتون مایه دردسر شده

  با تشکر از شما میخوام بگم  
 
سایه تون زیاد شده از سر ما 
 
که دیگه بیشتر از این جا نداره
  واسه این شراب غم ساغر ما

 با شما آینه پر از ترانه نیست
 با شما ترانه عاشقانه نیست
 حالا  خواستن شما    برای ما
 دیگه خوندنی ترین بهانه نیست

 با تشکر از شما میخوام بگم
 اگه میشه ما رو تنها بذارین
 توی حال خودمون جا بذارین
 بخیاله   یه بارم که شده
 محض ما رو دلتون پا بذارین

 حال ما از این که بدتر نمیشه
 چشم ما بیشتر از این تر نمیشه
 دل آزرده ما         بعد شما
 دیگه هیچ عشقی رو از بر نمیشه 

 
با تشکر از شما میخوام بگم
 دل دیگه به عشقتون راه نمیده
 از شما درسی گرفتیم که دیگه
 عاشقی به عمر ما پا نمیده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد