بزرگترین وبلاگ تخصصی ، تفریحی ایرانیان

بزرگترین وبلاگ تخصصی ، آموزشی و تفریحی ایرانیان

بزرگترین وبلاگ تخصصی ، تفریحی ایرانیان

بزرگترین وبلاگ تخصصی ، آموزشی و تفریحی ایرانیان

مطالب جالب

 خواهرم در کوچه آرایش مکن

 

 

 

خواهرم  در  کوچه  آرایش مکن

                                               از  جوانان  سلب  آسایش  مکن

 

گیسوان از روسری بیرون مریز

                                               بر مسیر دیدگان  افسون   مریز

 

خواهرم این لباس تنگ  چیست؟

                                             پوشش چسبانه رنگارنگ چیست؟

 

خو ا هرم  اینقد ر  طنازی   مکن

                                             با   امور   شهر   لجبا زی   مکن

 

در امور خویش سرگردان مشو

                                             لا یق  چشمان   نا  مردان    مشو

 

پاچه ات کوتاه و برمودایی است

                                            خشتکت چسبیده با یک جایی است

 

خواهرم این خط چشم ایرانی است؟

                                             امتدادش یک کمی طولانی   است

 

خواهرم رنگ برنزی رنگ توست؟

                                         این دوچشمم1،2 ساعت منگ توست

 

چاک  مانتو تا  لبه  باسن  چر ا ؟

                                           بردن  دل  از  داداش  و  من  چرا؟

 

خواهرم  من  دیده ام  چت  میکنی

                                              توی  چت  جلب  توجه    میکنی

 

این دماغ سربالا از بحر کیست؟

                                           بهتر  از   من   از    برا در

 

 

                                        « میلاد شیرازی »

 

 

 

 





                      خیالی نیست

 

تو یاهو مسنجر بودم  که تو بهم پی ام دادی،

یه روز تو با من چت کردی،

فرداش آیدیمو هک کردی،

بگو برات من چی بودم؟

یه آی دیه اجاره ای؟

کهنه شدم رفتی حالا دنبال روم تازه ای،

رفتی و پی ام دادی از هک کردنم،

ملالی نیست...

رفتی و با یکی دیگه چت کردی،

هیچ خیالی نیست...

یه روزم نوبت من میشه بهت پی ام بدم،

ببینی که هکت کردم،

تو لیستت اصلن addi نیست...




                          دروغ پسرها به دختر خانما:



هفت تا از توپ ترین دروغهایی که پسرا میگن:

1-     دوست دارم ( خوب اینو از تو فیلما یاد گرفتن)

2-     در مورد تو اصلن به سکس فکر نمیکنم (یه وقت فکر نکنینا . اصلن)

3-     من اصلن از سکس خوشم نمیاد(دوستان بگم در چنین مواقعی قید دختر بودن  رو بزنید)

4-     تو همونی که دنبالش بودم هستی(ای بابا. بی ناموس خودش داره میگه دنبال ناموس مردم میافتاد)

5-  بهت دست نمیزنم تا وقتی که مال من نشدی(آخی ، الهی بمیرم، دلم کباب شد.فقط نمیدونم چرا آخرش دادگاه میگه یا عقدش میکنی یا یه دست و پا)

6-     من فقط نجابتت چشمم رو گرفت(اصلنم تو دلش نمیگه چه گوشتیه )

7-     وقتی با تو هستم آرامش خاصی دارم(آره خوب منم هر دفعه اینو به طرفم میگم)

 

* البته به استثنای آقای فرهاد*




عشق چیست؟

 

از آتش پرسیدم عشق چیست ؟

گفت:از من سوزانتر.

از گل پرسیدم عشق چیست؟

گفت: از من زیبا تر.

از شمع پرسیدم عشق چیست؟

گفت: از من عاشقتر.

از خود عشق پرسیدم عشق چیست؟

در جواب گفت نگاهی بیش نیستم.






:: جـــاده ::

یک بنده خدایی ، کنار اقیانوس قدم میزد و زیر لب ، دعایی را هم زمزمه میکرد . نگاهى به آسمان آبى و دریاى لاجورد ین و ساحل طلایى انداخت و گفت :
- خدایا ! میشود تنها آرزوى مرا بر آورده کنى ؟
ناگاه ، ابرى سیاه ، آ سمان را پوشاند و رعد و برقى در گرفت و در هیاهوى رعد و برق ، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید که میگفت :
چه آرزویى دارى اى بنده ى محبوب من ؟
مرد ، سرش را به آسمان بلند کرد و ترسان و لرزان گفت :
- اى خداى کریم ! از تو مى خواهم جاده اى بین کالیفرنیا و هاوایی بسازى تا هر وقت دلم خواست در این جاده رانندگى کنم !!
از جانب خداى متعال ندا آمد که :
- اى بنده ى من ! من ترا بخاطر وفادارى ات بسیار دوست میدارم و مى توانم خواهش ترا بر آورده کنم ، اما ، هیچ میدانى انجام تقاضاى تو چقدر دشوار است ؟ هیچ میدانى که باید ته ى اقیانوس آرام را آسفالت کنم ؟ هیچ میدانى چقدر آهن و سیمان و فولاد باید مصرف شود ؟ . من همه ى اینها را مى توانم انجام بدهم ، اما ، آیا نمى توانى آرزوى دیگرى بکنى ؟
مرد ، مدتى به فکر فرو رفت ، آنگاه گفت :
- اى خداى من ! من از کار زنان سر در نمى آورم ! میشود بمن بفهمانى که زنان چرا مى گریند ؟ میشود به من بفهمانى احساس درونى شان چیست ؟ اصلا میشود به من یاد بدهى که چگونه مى توان زنان را خوشحال کرد؟
صدایی از جانب باریتعالى آمد که :
اى بنده من ! آن جاده اى را که خواسته اى ، دو باندى باشد یا چهار باندى ؟؟!!






                                    « رد پای خداوند »

 

دیشب رؤیایی داشتم :

 

خواب دیدم بر روی شنها راه میروم،

 

همراه با خود خداوند.

 

و برروی پرده شب

 

تمام روزهای زندگیم را ، مانند فیلمی میدیدم.

 

همانطور که به گذشته ام نگاه میکردم .

 

روز به روز از زندگی را ،

 

دو رد پا برروی پرده ظاهر شد،

 

یکی مال من و دیگری از آن خدا بود.

 

راه ادامه یافت تا تمام روزهای تخصیص یافته خاتمه یافت.

 

آنگاه ایستادم و به عقب نگاه کردم.

 

در بعضی جاها فقط یک رد پا وجود داشت...

 

اتفاقا ، آن محلها مطابق با سخت ترین روزهای زندگیم بود،

 

آنگاه از خدای خود پرسیدم:

 

"خداوندا! تو به من گفتی که در تمام ایام زندگیم با من خواهی بود

 

و من پذیرفتم که با زندگی کنم.

 

خواهش میکنم به من بگو چرا در آن لحظات دردآور مرا تنها گذاشتی؟!"

 

خداوند پاسخ داد:

 

"فرزندم،تو را دوست دارم و به تو گفتم که در تمام سفر با تو خواهم بود.

 

من هرگز تو را تنها نخواهم گذاشت،

 

نه حتی برای احظه ای ،

 

و من چنین نکردم.

 

هنگامی که در آن روزها ، یک رد پا بر روی شنها دیدی،

 

اون رد پای من بود که تو را به دوش میکشیدم.

 

 

 

 


بهت سلام کردم ولی جوابمو ندادی.

اسمتو صدا زدم روتو برگردوندی .

بهت گفتم دوست دارم از پیشم رفتی.

برات گریه کردم بهم خندیدی.

بهت گفتم بی تو میمیرم نگامم نکردی.

ازت پرسیدم میدونی عشق یعنی چی؟

گفتی یعنی دروغ ، ولی کاش میدونستی یه عاشق هیچوقت دروغ نمیگه.

 

* نوشته شده توسط الناز خانم .

  



 

                  «اوضاع خانما در سنین مختلف»

 

 

میخوام امروز کمی وارد مسائل خانما بشم. البته با اجازه خانمای گل. خانمها در 18 سالگی مثل توپ فوتبال میمونن که 22 نفر دنبالشونن، در 28 سالگی مثل توپ هندبال میمونن که 10 نفر دنبالشونن، در38 سالگی مثل توپ گلفن که فقط 1 نفردنبالشون، در48 سالگی مثل توپ پینگ پونگ هستن که 2 نفر میخوان از خودشون دور کنند، در 58 مثل یه توپ جنگی میمونن که همه ازشون فرار میکنن.

 

 

نکته: دوستان باید خدمتتون عرض کنم که این نوشته متعلق هست به دوست ِ دوستِ من که

 

اسم شریفشون فرنوش خانم هست. اگر شمام مطلبی دارید که فکر میکنید دوستان دیگر لذت

 

میبرند خوشحال میشم که برام ایمیل بزنینش و من با کمال افتخار مطلبتون با ذکر نام خود فرد

 

داخل وبلاگم میزارم.

 

 

منتظر نوشته های بعدیم باشین در ظمن منو از نظرا تون بی نصیب نکنین.






دوست دارم

گفتم دوست دارم ، گفتی خفه شو.

گفتم عاشقتم ، گفتی خفه شو.

گفتم دلم برات تنگ شده ، گفتی خفه شو.

گفتم میخوام باهات ازدواج کنم ، گفتی جدی ، گفتم خفه.


توجه: این نوشترو فرنوش خانم برام فرستادن.

 


به گزارش یکی از روزنامه های تهرانی مردم ایران حداقل یک مرتبه سوار الگانس میشن.

مطمئن هستم که شمام مشتاق شدین بدونین جریان از چه قرار؛ من خودم وقتی تیتر روزنامرو خوندم تعجب کردم و مشتاق شدم تا ببینم داستان از چه قرار؛ مطلب رو خوندم دیدم داستان اینه:

ماشینای نعشکش قبرستانها بنز شده، یعنی اینکه کسیکه میمیره سوار این ماشینای خوشگل میشه.

من خودم اولین بار که ماشینای بهشت زهرارو دیدم چشام گرد شده بود.
www.rsn.blogsky.com

5 سوال خانمان برانداز

بر اساس یه تحقیق، ۵ سوال وجود داره که زنها بهتره از مردها نپرسند! چون اگه جوابهاشون مبنی بر حقیقت داده بشه شر به پا میشه!!... این ۵ سوال عبارتند از:
۱- به چی فکر می کنی؟...
۲- آیا دوستم داری؟...
۳- آیا من چاقم؟...
۴- به نظر تو ، اون دختره از من خوشگلتره؟...
۵- اگه من بمیرم تو چیکار می کنی؟
برای مثال:
۱- به چی فکر می‌کنی؟
جواب مورد نظر برای این سوال اینه: “عزیزم! از اینکه به فکر فرو رفته بودم متاسفم! داشتم به این فکر می‌کردم که تو چقدر زن خوب و دوست داشتنی و متفکر و با شعور و زیبایی هستی و من چقدر خوشبختم که با تو زندگی می کنم.“... البته این جواب هیچ ربطی به موضوع مورد فکر مرد نداره! چون مرد داشته به یکی از موارد زیر فکر می‌کرده:
الف) فوتبال
ب) بسکتبال
ج) چقدر تو چاقی!
د) چقدر اون دختره از تو خوشگلتره!
ه) اگه تو بمیری پول بیمه ات رو چطوری خرج کنم؟
یه مرد در سال ۱۹۷۳ بهترین جواب رو به این سوال داده... اون گفته: “اگه می خواستم تو هم بدونی به جای فکر کردن، درباره‌ش حرف می‌زدم!“...
۲- آیا دوستم داری؟
جواب مورد نظر این سوال “بله“ است! و مردهایی که محتاط‌ترند می‌تونن بگن: “بله عزیزم!“... و جوابهای اشتباه عبارتند از:
الف) فکر کنم اینطور باشه!
ب) اگه بگم بله، احساس بهتری پیدا می‌کنی؟
ج) بستگی داره که منظورت از دوست داشتن چی باشه!
د) مگه مهمه؟!
ه) کی؟... من؟!
۳- آیا من چاقم؟
واکنش صحیح و مردانه نسبت به این سوال اینه که با اعتماد به نفس و تاکید بگین “نه! البته که نه!“ و به سرعت اتاق رو ترک کنین!... جوابهای اشتباه اینها هستند:
الف) نمی‌تونم بگم چاقی... اما لاغر هم نیستی!
ب) نسبت به چه کسی؟!
ج) یه کمی اضافه وزن بهت میاد!
د) من چاق‌تر از تو هم دیدم!
ه) ممکنه سوالت رو تکرار کنی؟ داشتم به بیمه‌ات فکر می‌کردم!
۴- به نظر تو، اون دختره از من خوشگلتره؟
“اون دختره“ در اینجا می‌تونه یه دوست قبلی یا یه عابر که از فرط زل زدن به اون تصادف کردین و یا هنرپیشه یه فیلم باشه... در هر حال جواب درست اینه که: “نه! تو خوشگلتری!“... جوابهای غلط عبارتند از:
الف) خوشگلتر که نه... اما به نحو دیگه‌ای خوشگله!
ب) نمی‌دونم اینجور موارد رو چطوری می‌سنجند!
ج) بله! اما مطمئنم تو شخصیت بهتری داری!
د) فقط از این بابت که اون جوونتر از توست!
ه) ممکنه سوالت رو تکرار کنی؟ داشتم راجع به رژیم لاغریت فکر می‌کردم!
۵- اگه من بمیرم تو چیکار می‌کنی؟
جواب صحیح: “آه عزیزترینم! در حادثه اجتناب ناپذیر فقدان تو، زندگی برام متوقف میشه و ترجیح میدم خودمو زیر چرخ اولین کامیونی که رد میشه بندازم!“... این سوال، همونطور که توی گفتگوی زیر می‌بینین، ممکنه از سوالهای دیگه طوفانی‌تر باشه!...
زن: عزیزم... اگه من بمیرم تو چیکار می‌کنی؟
مرد: عزیزم! چرا این سوالو می‌پرسی؟ این سوال منو نگران می‌کنه!
زن: آیا دوباره ازدواج می کنی؟
مرد: البته که نه عزیزم!
زن: مگه دوست نداری متاهل باشی؟
مرد: معلومه که دوست دارم!
زن: پس چرا دوباره ازدواج نمی‌کنی؟
مرد: خیلی خب! ازدواج می‌کنم!
زن (با لحن رنجیده): پس ازدواج می‌کنی؟
مرد: بله!
زن (بعد از مدتی سکوت): آیا باهاش توی همین خونه زندگی می‌کنی؟
مرد: خب بله! فکر کنم همین کار رو بکنم!
زن (با ناراحتی): بهش اجازه میدی لباسهای منو بپوشه؟
مرد: اگه اینطور بخواد خب بله!
زن (با سردی): واقعا“؟ لابد عکسهای منو هم می‌کنی و عکسهای اونو به دیوار می‌زنی!
مرد: بله! این کار به نظرم کار درستی میاد!
زن (در حالی که این پا و اون پا می کنه): پس اینطور... حتما“ بهش اجازه میدی با چوب گلف من هم بازی کنه!
مرد: البته که نه عزیزم! چون اون چپ دسته!!!